سخنان ناب رها
وروجک های من این روزها خیلی شیرین شدند،اینقدر دلبری میکنن که باور کردنی نیست.ادم از وجودشون لذت می بره. تا اونجایی که یادمه می نویسم تا یادگاری بمونه .می دونم وقتی بزرگ بشن از خوندنشون لذت می برند. رها: یه روز رفتیم سر مزار افتادی رو قبر دستت خون اومدی بهم میگی: "مامان رو بسم الله الرحمن الرحیم افتادم " من کلی خندیدم واقعا بامزه تعریف کردی. تو خونه مادرجون تیراهن گذاشته بودند رهام رفته بود روی اونها ،اومدی بهم گفتی:"مامان بیا رهام رفته روی خطر " وای دایی ها وخاله ها همه بودند هممون از خنده ریسه رفته بودیم.جای تیراهن گفتی خطرررررررررر . یه شب بهم گفتی "مامان من وقتی بزرگ شدم ازدواج م...
نویسنده :
مامان مژگان
9:23